ری را

ری را جان...!
نامه ام باید کوتاه باشد،
ساده باشد، بی حرفی از ابهام و احتمال.
از نو برایت مینویسم
حال همه ی ما خوب است
اما تو باور نکن...!

آخرین مطالب

هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق...

جمعه, ۳ مرداد ۱۳۹۳، ۰۴:۰۴ ب.ظ

یادش بخیر... در کلاس باز میشد و معلم خنده رویمان می آمد و با مهربانی دستی به سر و صورت تک تک بچه ها میکشید، حالمان را میپرسید، اگر ناراحت بودیم دلیلش را میپرسید و بغلمان میکرد.شعرهای کتاب ادبیاتمان را با صدای زیبایش میخواند و درس میداد. خاطره هایی تعریف میکرد و بعد خودش از همه بیشتر میخندید، آن قدر که نفس برایش نمیماند.. وارد دفترمعلم ها که میشد، با صدای بلند به همه سلام میکرد، به همه عشق میورزید. همیشه سنگ صبور درد دل های بچه ها بود. هرکس را یک طور صدا میزد، آرمیتای خوشگل، نسترنی، زهراجونم و... 

تا اینکه یک روز صبح به مدرسه رفتیم و او دیگر نبود. مدرسه به ماتم نشسته بود. هرکس درگوشه ای از زمین نشسته بود و اشک میریخت. همه فقط منتظر خودش بودند که از در وارد شود و با لحن دوستانه ی همیشگی به همه بخندد.ولی این اتفاق نیفتاد.ظهر که شد همه باهم راه افتادیم.هنوز باور نکرده بودیم که به کجا میرویم.رسیدیم و اندکی بعد معلم عزیزمان به ما پیوست ولی این بار او سفید پوش بود، حرف نمیزد، جمعیتی الله اکبر کنان آورده بودنش. همه چیز خیلی سریع تمام شد و قبر خالی، دیگر پر شده بود.قبری که مادرش برای خودش خریده بود ولی سرنوشت، آن را به نام دخترش زده بود.

روز بعد بچه ها دنبال خریدن گل رز زرد برای مزارش بودند، او عاشق رنگ زرد بود. و من به این فکر میکردم که وقتی کنارمان بود، باید برایش رز زرد میخریدیم، حالا آن رنگ و اصلا خود آن گل به چه کارش می آید.دنبال خطی ازش در دفتر خاطرات بچه ها میگشتیم.دنبال عکس دسته جمعی بااو، میگشتیم. ولی هیچ کدام را نیافتیم. چون او تا آخرین سال تحصیلی معلممان بود و ما همه ی این ها را گذاشته بودیم برای سال آخر. فکر میکردیم همیشه هست. فکر میکردیم مثل همان چند روز قبل، صدایش در کلاسمان میپیچد. هرچند، صدای او تا ابد در گوشمان پابرجاست.

حالا وقتی به مدرسه میرویم، برای دیدنش کافیست دو خیابان راه برویم.او هنوز هم نزدیک ماست،اما در آرامگاه شهر... 

نه او نرفته است که من زنده ام هنوز        او زنده است در غم و شعر و خیال من

آن شیرزن نمیرد، آن شهریار زاد            هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۳/۰۵/۰۳
الهام

نظرات  (۲)

موفق باشید و همیشه پایدار و آسمانی بمانید

۰۳ مرداد ۹۳ ، ۱۶:۱۶ مَردی به رنگ زمستان
خدا رحمتشون کنه ...
:(

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی