ری را

ری را جان...!
نامه ام باید کوتاه باشد،
ساده باشد، بی حرفی از ابهام و احتمال.
از نو برایت مینویسم
حال همه ی ما خوب است
اما تو باور نکن...!

آخرین مطالب

غم...

دوشنبه, ۹ تیر ۱۳۹۳، ۰۱:۰۱ ق.ظ

با اینکه میگویند زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نیست، گاهی غمی گلویت را عجیب می فشرد. هرچه از خود میپرسی چرا، جوابی دقیق برایش نمی یابی. شاید این غم، اندوه خود زندگی کردن باشد.شاید ترس ادامه دادن، افسوس گذشته، مشکلات اجتماع یا... نمیدانم. 

این احساس هرچه که هست و دلیلش از هرکجا آب میخورد، گاهی لازم است. آدم را غرق فکر میکند.باعث میشود چشمت را روی جهان اطرافت باز کنی. کاستی ها را ببینی و مشکلات را بفهمی.که برطرف ساختن کاستی ها و گره از کار مشکلات باز کردن،در مرحله ی اول، این دید و فهم را می طلبد.

گاهی به فکر که فرو میروی، درمی یابی تا چه اندازه ناچیزی در این جهان بی انتها. و میفهمی هیچ حد و مرزی نیست که به "نمیدانم" هایت پایان بدهد. دوست داری کارهای بزرگ انجام دهی و پرده از راز و رمزها برداری که اندازه پیدا کنی! وشاید همین اندازه یافتن مرهمی شود بر این غم های گاه و بیگاه... 

شرح این نوشته همین قدر کفایت میکند، که باقی آن را جز به غمگساران نمیتوان گفت...!

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۳/۰۴/۰۹
الهام

نظرات  (۱)

۰۹ تیر ۹۳ ، ۰۱:۲۹ محسن تقی زاده
پیکتو..............................

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی